*آلبوم سایه ها *

متن آهنگ

 وقتي از اول قصه اونم نگاهم سرد و بي حسه

اون نگاهي که ازت سيره باز داره از زندگيت ميره

باز داره ميره که تنها شي که زندوني غم باشي

 

من پشيمونم ولي بازم با اون تنهايي ميسازم

انگاري حس پشيموني که ازش هيچي نميدوني

واسه ي  تو تازگي داره واسه ي من عاقبت کاره

بايد عادت کنم با حال و روزم من اين روزه رو آسون سر نکردم

ميدونم اين جدايي اشتباهه پشيمونم ولي برنميگردم

بايد عادت کنم با حال و روزم من اين روزها رو آسون سر نکردم

ميدونم اين جدايي اشتباهه پشيمونم ولي برنميگردم

 

من اگه ميگم که دارم مي رم آخه از دست تو دلگيرم

زندگيم مثل زندونه پس حرفي نمي مونه

تو همون کوچه بن بستي که مي گفتي تا تهش هستي

تو سقوط و ياد من دادي که الان از چشام افتادي

انگاري حس پشيموني که ازش هيچي نميدوني

واسه ي  تو تازگي داره واسه ي من عاقبت کاره

بايد عادت کنم با حال و روزم من اين روزه رو آسون سر نکردم

ميدونم اين جدايي اشتباهه پشيمونم ولي برنميگردم

بايد عادت کنم با حال و روزم من اين روزه رو آسون سر نکردم

ميدونم اين جدايي اشتباهه پشيمونم ولي برنميگردم